جدول جو
جدول جو

معنی چهل پخت - جستجوی لغت در جدول جو

چهل پخت
کوه چهل پخت، نام کوهی بنواحی شمال شرقی در مغرب جاجرم است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سه پخت
تصویر سه پخت
سه مرتبه پخته شده
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
ستوری که شانه و کفلش برآمده و کمرش فرورفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به چاک پشت شود
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ تُ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم در دوهزارگزی شمال باختری بم و 4 هزارگزی شمال شوسۀ کرمان به بم واقع است، 470 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و خرماست اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ پَ)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد. در 56 هزارگزی شمال باختری مشهد در جنوب کشف رود واقع است. جلگه و معتدل است و 139 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود محصولش غلات، چغندر و بنشن و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ)
نام گیاهی است که در داروسازی بکار میرود. (از ناظم الاطباء). گیاهی از تیره سرخس ها است ساقۀ زیرین ضخیم دارد برگهای آن بزرگ و طویل است وهیچگونه بریدگی در پهنۀ آنها دیده نمیشود. در سطح زیرین آنها برجستگی میانی برگ (رگبرگ اصلی) که دنبالۀ دمبرگ است بخوبی نمایان است. رشته های طویل هاگینه ها موازی هم و مایل به رگبرگ اصلی در زیر برگ قرار گرفته است. این گیاه در مناطق معتدل میروید و در نقاطمرطوب زیاد دیده میشود. ساقۀ زیرین آن به عنوان قابض و مدر بکار میرود نام دیگرش زنگی داروست و در کتابهای فارسی بنام اسقولوقندریون نیز نامیده شده است
شبث. کرم درخت که بر هر چیز بچسبد
لغت نامه دهخدا
(پِ لُ پُ)
در تداول عوام، ساخت و پاخت. قرارهای محرمانه
لغت نامه دهخدا
فرد تنبل و از زیر کار دردو
فرهنگ گویش مازندرانی